پرسشی از محضر علامه مصباح یزدی

پرسش:

منشأ شبهه ی «عدم ارائه طرح و راه کار حکومتی از سوی اسلام» و پاسخ آن را به اختصار بیان کنید.

پاسخ:

اسلام مدل خاصی برای حکومت ارائه نداده است بلکه قوانین و چارچوب های خاصی را بیان کرده که باید در حکومت رعایت شود. بنابراین، حکومت اسلامی می تواند در قالب اشکال متفاوتی بروز و ظهور پیدا کند. این حالت منشأ مطرح شده شبهه ای شده است که گروهی آن را بیان می کنند و این شبهات گاهی صریحاً و گاهی تلویحاً در روزنامه ها، مجلات و حتی در میزگردهایی که برگزار می شود مطرح می گردد و رادیوها و رسانه های بیگانه و خارجی روی آن مانور می دهند.
گروهی می گویند که اسلام شکل خاصی را برای حکومت تعیین نکرده است، بی تردید این شکل و ساختار حکومتی که امروز بر کشور ما حاکم است، و در آن قوّه ی جدا و مستقل وجود دارد که هر یک ساز و کاری برای خود دارند، در اسلام سابقه نداشته است و اسلام دستوری و طرحی در این باب ارائه نکرده است. پس باید بپذیریم که اسلام این امر را به عهده ی مردم نهاده است و مردم خود شکل و فرم حکومتشان را بر می گزینند و قانون را نیز خودشان انتخاب می کنند، و همین طور سایر امور حکومتی به خود مردم مربوط می شود. بنابراین، این سخن که حکومت باید از سوی خداوند تعیین شود، با تعیین حکومت از سوی مردم تضاد دارد و بین آنچه در عمل مشاهده می شود با ادعای تعیین حکومت از سوی خداوند تناقض وجود دارد. حتی تعبیر «جمهوری اسلامی» تناقض آمیز است، چون «جمهوری» به این معناست که مردم حکومت را به دست بگیرند و ساختار و حکومت توسط مردم تعیین گردد. از سوی دیگر، وقتی پیوند «اسلامی» را به جمهوری اضافه می کنیم و می گوییم: باید ولی فقیه در رأس حکومت قرار گیرد و بخصوص اگر معتقد بودیم که ولایت فقیه از طرف خداوند و امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) مشروعیت می یابد، نظام را الهی می دانیم، نه مردمی؛ یعنی، مشروعیت این نظام از بالا ثابت می شود.
پاسخ این شبهه این است که، وقتی ما می گوئیم نظام ما «جمهوری اسلامی» است، آیا اسلامی بودن نظام اقتضا می کند که شکل و ساختار حکومت از طرف خداوند تعیین شده باشد و در قرآن و روایات و لااقل در سیره پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) و ائمه اطهار(علیهم السلام) معرفی شده باشد؟ و اگر اسلامی بودن نظام به این نیست که ساختار آن از سوی خداوند معرفی شده باشد -چنانکه شواهد دلالت بر این دارد که ساختار نظام را خداوند معین نکرده است- پس ملاک اسلامی بودن نظام چیست؟
هیچ کس مدعی نیست که اسلام شکل و ساختار مشخصی را برای حکومت تعیین کرده است. نه در قرآن، نه در روایات، نه در سیره و رفتار عملی معصومان، نه در کلام امام راحل(رحمه الله) و مقام معظم رهبری و سایر رهبران ادعا نشده که حکومت اسلامی حکومتی است که ساختار و سلسله مراتب آن از سوی خداوند و اولیای دین تعیین شده است و مثلاً اسلام دستور داده است که ولی فقیه در رأس هرم قدرت قرار گیرد و پس از او رئیس جمهور دومین قدرت محسوب گردد و باید قوای سه گانه از یکدیگر تفکیک شوند. پس وقتی ملاک اسلامی بودن نظام، به این نیست که ساختار حکومت، تشکیلات حکومتی و تفکیک قوا از طرف خداوند تعیین شده باشد، باید ملاک اسلامی بودن نظام را در جای دیگر جستجو کرد. ملاک اسلامی بودن نظام، مشروعیت الهی آن است یعنی اگر یک نظام تشکیل شود که از خداوند اذن و اجازه تشکیل حکومت در این صادر شده باشد این نظام، اسلامی و الهی است. به عبارت دیگر: اگر یک نظام توانست دلیل قطعی بر این مطلب ارائه کند که از دیدگاه اسلامی، حکومت کردن حق اوست و او اجازه حکومت را دارد این نظام یک نظام اسلامی و الهی است که کارکردهای ویژه خود را هم دارد، یعنی باید در بعد قانون گذاری علاوه بر رعایت مصالح مادی و دنیوی شهروندان، رعایت مصالح معنوی و اخروی آنها را نیز مورد نظر قرار دهد؛ بلکه به مصالح اخروی و معنوی اولویت دهد و قوانین را براساس احکام ثابت اسلامی و در چارچوب آن به تصویب برساند و وضع نماید. و در بعد اجرایی هم به دنبال اجرای صحیح و دقیق احکام و قوانین اسلامی باشد و اولویت اول او ترویج و اجرای شعائر اسلامی و احکام و قوانین اجتماعی اسلام باشد و اگر در عمل تزاحمی بین امور معنوی و مادی رخ داد باید برای امور معنوی اولویت قائل شود.
پس مردمی بودن نظام با اسلامی بودن آن تعارضی ندارد بلکه اسلامی بودن، مربوط به مشروعیت آن حکومت و مردمی بودن نظام مربوط به مقبولیت آن است و چون نظام اسلامی ما هم از مشروعیت الهی برخوردار است و هم پشتوانه مقبولیت مردمی را دارد، لذا ملاک هر دو را دارا می باشد، بنابراین هم اسلامی است و هم جمهوری.
منبع مقاله :
مصباح یزدی، محمد تقی؛ (1391)، پاسخ استاد به جوانان پرسشگر، قم: انتشارات مؤسسه ی آموزشی و پژوهشی امام خمینی (قدس سرّه)، چاپ اول